سيناسينا، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 22 روز سن داره

کودکی آقا سینا

برغان

دوباره سلام جاتون خالی دیروز رفتیم برغان یه جایی طرفای کردان بعد از کرج. یه مقدار شلوغ بود و به سختی جا پیدا کردیم اما خوب بود و سینا یه دلی از عزا در آورد تا تونست خاک بازی کرد تقریبا تو خاک غوطه ور شده بود و کمی هم آب بازی ... اینم یه گزارش تصویری مشغول آب بازی بدون شرح... اینم لحظه برگشتن  ...
16 شهريور 1391

سینا در سینما

خب سینا یک تجربه دیگه کسب کرد. تماشای فیلم در سینما این چند روز تعطیلی فرصتی شد تا بیشتر واسه آقا سینا وقت بذاریم و چند جا ببریمش. پنجشنبه شب به اتقاق عمو و خانومش رفتیم اریکه ایرانیان تماشای فیلم " کلاه قرمزی و بچه ننه ". با خودمون گفتیم اگه سینا خسته شد و تحمل دیدن فیلمو نداشت می آییم بیرون ولی از سنگ صدا در اومد که از سینا صدایی در نیومد میخکوب نشسته بود رو صندلی و فیلمو با دقت نگاه کرد.(فقط وقتی ازش حالشو پرسیدم گفت تموم شه می ریم خونه  فکر کنم خسته شده بود) ولی اصلا فیلم خوبی نبود و ما انتظار چنین چیزی رو نداشتیم موضوع خاصی نداشت و قابل مقایسه با فیلم اولش (کلاه قرمزی و پسرخاله) نبود خلاصه که طبق معمو...
11 شهريور 1391

سی دی خام

دیروز آقا سینای ما یه حرف جالب زد یه سی دی داد دست باباش. بابافرهاد گفت این سی دی خالیه بابا سینا با حرص گفت ااا  خالی واسه شکمه باید بگی این سی دی خامه     کلا جدیدا اینجوری شده خیلی حواسش جمعه به حرف زدنهای همه اصلا نمی شه الکی و سر خود باز کنی یه حرفی رو بهش زد مدام اصلاح می کنه و اگر متوجه نشه باید کلی براش توضیح بدی تا توجیه بشه چند وقت پیش هم یه حرف جالب دیگه زد البته کمی فلسفی بود ایشون طبق معمول بالای کابینت های آشپزخونه نشسته بود که با دستش زد یکی از حبابهای لوستر رو پرت کرد و شکست خودش هم خیلی ناراحت شد از کارش بگذریم شب وقتی باباش اومد و با حالت جدی و عصبانیت اونو استیضاح می کرد هی پشت سرهم می گفت ببخشید ب...
11 شهريور 1391

عکس پرسنلی

آقا سینا بابا مامانش رفته آتلیه عکس پرسنلی انداخته . اول باهم رفتن آرایشگاه که موهاشو فشن کنه به محض اینکه وارد آرایشگاه شدن چسپیده به پای مامان که نمی خوام موهامو فشن کنم دوست ندایم خلاصه بعد از یه ربع بیست دقیقه آقا راضی شد بشینه رو صندلی... بعدش رفتن آتلیه یه جای جدید بود مامان واسه اولین بار می رفت اونجا موقع عکس گرفتن از بس که وول می خورد آقاهه به روش شکار لحظه ها عکس ازش انداخته (تو اون چند دقیقه ای که اونجا بودن که آماده شن واسه عکس انداختن آقا سینای فضول ما دست به سیم برق فلشهای اونجا زد که نمی دونیم چطوری جرقه و دود و صدا بلند شد.... ) ...
11 شهريور 1391
1